نتایج جستجو برای عبارت :

گلکسی S11e هم احتمالا از 5G پشتیبانی می‌کند

بر اساس اسنادی که از مرجع اطلاعاتی 3C چین منتشر شده است، گلکسی اس ۱۱ ای سال آینده از فناوری 5G پشتیبانی می‌کند. این اطلاعات ساعاتی پیش در وب‌سایت IndiaShopps منتشر شد که بهتر است با کمی تردید به آن نگاه کنیم.
بر اساس اسناد مرجع 3C گلکسی اس ۱۱ ای که با شماره مدل SM-G9810 در سیستم ثبت شده از شارژ سریع ۲۵ واتی پشتیبانی می‌کند که نسبت به شارژ سریع ۱۵ واتی گلکسی اس ۱۰ ای پیشرفت قابل توجهی به حساب می‌آید. با این حال، همان طور که گفتیم مهم‌ترین ویژگی این دستگاه
می‌دونم
احتمالا دیر شده
احتمالا برای خیلی‌ها اهمیتی نداره
احتمالا خیلی‌ها گوش نمی‌دن
احتمالا به خیلی‌ها بر می‌خوره
احتمالا تاثیری نداره
احتمالا توجه نمی‌شه
و احتمالا غیره و غیره
اما لطف بفرمایید اجازه ندید
کل‌کشیدن
در مراسم موالید حضرات آل‌الله علیهم‌السلام
رسم بشه
شاید بعدا درباره‌ش مفصل نوشتم
لکن علی‌الحساب
به این توصیه‌ی برادرانه و پدربزرگانه
التفات داشته باشید؛
هزار نکته‌ی باریک‌تر ز مو اینجاست!
[قلب][لبخندمحبت‌آمیز]
 اپل احتمالا در حال تولید نسخه RED اپل واچ 5 است
بر اساس شواهدی که توسط وب‌سایت فرانوسی WatchGeneration کشف شده است، اپل احتمالا در حال آماده شدن برای عرضه مدل RED از سری ۵ اپل واچ در سال آینده میلادی است. در گزارش این وب‌سایت آمده، اپل واچ PRODUCT) RED) برای مدت کوتاهی در یکی از پایگاه‌های داده نامشخص اپل ظاهر شده و بدنه آلومینیومی داشته است.
سلام
از اونجا که احتمالا متوجه شدید که من حدود ۲هفته‌ای پست نذاشتم دلیلش کنکور ارشدی هست که فردا دارم و الانم اومدم بگم که دعا کنید و این صوبتا
ایشالله بعد کنکور میام و پست‌های قبلی‌تون و احتمالا دعوت‌هایی که بابت چالش‌ها شدم(فقط از رو عنوان ها ی چیزایی فهمیدم دقیق‌ش رو نمیدونم می‌خونم احتمالا متوجه می‌شم) رو ی واکنشی نشون میدم
در آخر هم که دعا کنید دوستان:)
خدایا من باز به کمکت احتیاج دارم؛
باز یعنی تقی به توقی خورده!
جالبه وقتی سراغ یه نفر که با هاش قطع ارتباطیم مریریم و چکش میکنیم. دو تا اتفاق رخ میده احتمالا 
اول اینکه ما حرص میخوریم‌ 
چرا؟
چون که ما داریم به اون فرد طبق قانون بازی های روانشناسی اپتیاز میدیم و اون پاسخی نمیده احتمالا چون اصلا ما رو نمیشناسه.
دو اینکه یاد اتفاقات گذشته ممکنه عصبیتون کنه.
بهر حال به قول دکتر چاووشی زندگی پر از ابهامه.
مهم اینه که خودتون رو باهاش تطبیق بدین.
انعطاف پذیر باشین
چهارشنبه سوری برای من همیشه از آن شب هایی بوده که همه شب های سال یادم می آید آدم ها اتفاق ها شرایط گذشته نامعلوم بودن آینده خواسته ها زندگی دوست داشتن های بی جواب نگاه های یک طرفه حس های یک طرفه کتاب های خوانده نشده نوشته های نوشته نشده اتفاق های نیفتاده و داشته ها ...
آخ از داشته ها همین داشته هاست که آدم را سرپا نگه میدارد حتی اگر حواسمان نباشد مثلا حواست نباشد برای همین نفس کشیدن کلی فرآیند انجام میشود که اره قضیه خیلی علمی شد داشتم فکر میکر
پلی استیشن 5 ، نام رسمی کنسول نسل نهمی سونی است که متاسفانه شرکت سونی هنوز تاریخ دقیقی برای انتشار این محصول جدیدش اعلام نکرده اما خبر منتشر شده حاکی از آن است که چیزی تا انتشار نمانده. قیمتش هم هنوز اعلام نشده. 
کنترلرش هم با پیشرفت های چشمگیری روبرو شده.
تا تابستون منتظر بمونید احتمالا تا اون موقع منتشر شده
پس پولاتون رو بذارید تو قلک احتمالا گرونتر از PS4 باشه
+ دیشب بعد از مدت‌ها خوشحالِ خوشحال بودم. اون قدر خوشحال که حس می‌کردم صورتم داره می‌درخشه و هرکی بهم نگاه کنه همه چیز رو می‌فهمه. می‌فهمه که خوشحالم و سبکم و نمی‌تونم جلوی اون لبخند احمقانه‌م رو بگیرم. خوشحالیه تا همین الان هم ادامه داشته، خدا رو شکر.
+ جواب فرهنگ رو ندادن. گفتن فردا یا پس‌فردا زنگ بزنید. مسخره کردن خودشونو!
+ این آهنگه رو هم گوش بدید. از اوناییه که یه حس خوب توام با عذاب وجدان بهم می‌ده. احتمالا چند وقت دیگه هم عذاب وجدانه
احتمالا میرم که اولین درس افتاده م رو بعد از این همه سال درس خوندن و درس دادن و دانش آموز و دانشجوی برتر بودن,ساعت ۸ امتحان بدم و اگه استاد نمره م رو تا حد مشروطی بالا نیاره احتمالا اولین ترم مشروطی و به تبع یکسال عقب افتادن فارغ التحصیلی و زندگی رو خواهم داشت
( ́ ̀ )
اینم از نقشه ی خونه ی رویایی من ... 
تنها جایی که میتونه براتون سوال بشه احتمالا تو اتاق خواب اون گوشه جای خواب آنتراکس ئه ... 
آنتراکس سگ منه ، که سر تا پا مشکیه ....
احتمالا هم از نژاد شیواوا باشه :) 
+عکس رو اول فرستادم برای تسنیم ...
گفت دوست داری خونه ات کدوم شهر دنیا باشه ؟ 
فکر میکنین جوابم بهش چی بود ؟؟؟ 
قرارد شد درباره یه ریک و اتفاق هایی که این چندسال براش افتاده  بگم  تا چشم بهم بزنید سه گانه های Walking Dead شروع میش و میشون هم  از سریال خارج  میسه و تنها چند قسمت تو یه فصل دهم هیت و احتمالا میره که دنبال ریک بگرده  سرنوشت سریال برمیگرده  به این سه گانه  میتونه  حتی سریال  تموم  شه  و یا میتونه شخصیت هایی رو حذف کنه  یا شخصیت جدید اضافه کنه... احتمالا  ریک  کلن عوض شده باشه! شاید هم تو کما  بوده و حافظش رو  از دست داده باشه!  هر بلایی میتونه  سر ر
توضیح کلی در رابطه با برنامه ی شاد 
دانش آموزان ساعت ۹ در برنامه ی شاد آنلاین باشند احتمالا طبق برنامه ی درسی قبل پیش خواهیم رفت.
تا حالا سه گروه زبان، فارسی و هنر برای شاد ساخته شده است.
معلمان احتمالا از جایی که خودشان درس دادن،درس دادن را ادامه میدهند.
کلاس ۸۰۱ شهید غفاری ۱ 
ادامه مطلب
خب خب اول مرسی از دعوتت گل پسر 

خب اول بیست سال ایندم جوری ک دوست دارم باشه رو میگم بعد واقعیت 

دوست داشتنم اینه که مهاجرت کرده باشم انگلیس تو گرینویچ کار کنم.دو تا جوجه فسقلی داشته باشم.یه زندگی ساده و شیک 
دلم میخواد همه خانوادم همرام باشن 
شاید یه خونه ویلایی داشته باشم و یه ماشین که اصلا به شخصیتی که دارم نمیخوره 
احتمالا شوهرم یا کچل یا مو فرفری 
دو تای بچم بزرگ دختر و کوچولو پسر باشه 
احتمالا موهامو کوتاه کرده باشم و تپل شده باشم 


واق
«برنامه‌نویس‌ها خجالتی هستند». «گیک‌ها احساسات ندارند.»‌ و «گیمرها از ضعف مهارت‌های اجتماعی رنج می‌برند». ظاهرا انسان قرن بیست‌و‌یکمی بیشتر از هر زمان دیگری علاقه دارد همه‌چیز را دسته‌بندی کرده و ویژگی‌های مشخصی را به هر کدام اختصاص دهد. شما هم احتمالا بارها جملاتی مشابه این را می‌شنوید، می‌خوانید یا حتی به زبان می‌آورید. گاهی به خصوص در شبکه‌‌های اجتماعی و شاید هم دورهمی‌های خانوادگی، این نام‌گذاری‌ها و دسته‌بندی‌ها به ان
اگه بخوام فک کنم و ببینم 20 سال دیگه چی میشم، احتمالا به این دوتا نتیجه میرسم:
1.موفق نشم مامان بابامو راضی کنم که برای آیدل شدن برم کره و نویسنده شدم، اومم احتمالا با همه کتابام و آهنگام و عروسکام(نخندین من 14 سالمه و عاشق عروسکمXD تنها ویژگی دخترونه که توی من مونده همینه) توی یه خونه بزرگ توی تهران زندگی میکنم و داستانامو مینویسم،
تا اون موقع حتما یه دور کره و ژاپن رفتمو کلی عروسک و وسیله و بند و بساط از کی پاپ و انیمه گرفتم، و هنوزم مطمئنم تو او
یک آرایش چشم جذاب و اصولی می‌تواند چهره شما را به طور محسوسی جذاب‌تر نشان دهد. علاوه بر این، با استفاده مناسب از ابزارهایی مانند خط چشم و ریمل، نه تنها چشمان شما درشت و زیباتر به نظر می‌رسند، بلکه میکاپ کلی صورت شما نیز تا حد زیادی بهتر جلوه خواهد نمود.
اما از سوی دیگر، اگر در آرایش چشم خود اشتباهاتی را مرتکب شوید احتمالا نه تنها نتایج خوشایندی نصیب‌تان نمی‌شود بلکه حتی ممکن است پیرتر به نظر برسید. در این مقاله قصد داریم شش مورد از اشتباها
بسم الله
 
اگر تهران بودم به لیست وحدت رأی می‌دادم؛ البته احتمالا منهای سه - چهار نفر، به‌علاوه‌ی سه‌ - چهار نفر: یامین‌پور، رسایی، شهبازی، علی جعفری.
حالا که شیرازم احتمالا به ترکیبی از لیست جبهه‌ی پایداری و شورای ائتلاف رأی می‌دهم؛ شاید چهار نفر از این پنج‌تا: غلامحسن اسکندری، حسین پارسایی، روح‌الله نجابت، جعفر قادری، و خانم طاهری.
 
پ.ن. قسمتی از پیامک یکی از رفقایم:
راستش من روی هیچ واجبی ترس ندارم. چون مسئله ی خودمه. یعنی می دونم خدا
امروز درباره وصل شدن اینترنت موبایل در اصفهان، شیراز، کرج و کرمانشاه صحبت کردیم و دیدیم که ۲ استان دیگر باقی مانده است. استان های خوزستان و سیستان‌وبلوچستان هنوز اینترنت ندارند. امشب گفته می شود زمان وصل شدن اینترنت خوزستان احتمالا شنبه ۹ آذر ۹۸ باشد. در ادامه با عبیاتی همراه باشید تا درباره آن صحبت کنیم
طبق اخبار غیررسمی به گوش می رسد که زمان وصل شدن اینترنت خوزستان احتمالا شنبه ۹ آذر ۹۸ باشد. این در حالی است که کاربران در این استان پس از
همسایه خانه رو به رویی بادبادک هوا کرده البته موفق آمیز نبود فقط لحظه‌ای بالا آمد و سقوط کرد احتمالا کیس مناسبی است برای اینکه ایمان بیاوریم دنیا هنوز قشنگیاشو داره. البته جدی داره چند روز پیش گربه سفید خاکستری که فسمت خاکستریش راه‌راهه و نمیدونم اسمش چیه اومد پشت پنجره یه کم بم نگاه کرد و رفت. دقیقا جایی که سال پیش یا شایدم دوسال پیش بچه گربه ای جا مانده بود، تراژدی عظیمی بود اگر دقت میکردی بچه گربه‌ای تنها بی کس کنار خواهر مرده اش رها شده
«برنامه‌نویس‌ها خجالتی هستند». «گیک‌ها احساسات ندارند.»‌ و «گیمرها از ضعف مهارت‌های اجتماعی رنج می‌برند». ظاهرا انسان قرن بیست‌و‌یکمی بیشتر از هر زمان دیگری علاقه دارد همه‌چیز را دسته‌بندی کرده و ویژگی‌های مشخصی را به هر کدام اختصاص دهد. شما هم احتمالا بارها جملاتی مشابه این را می‌شنوید، می‌خوانید یا حتی به زبان می‌آورید. گاهی به خصوص در شبکه‌‌های اجتماعی و شاید هم دورهمی‌های خانوادگی، این نام‌گذاری‌ها و دسته‌بندی‌ها به ان
به نام او...
کتاب یاداشت های یک پزشک جوان رو خوندم.
این کتابو بهمن ۹۷ ؛یه روز بارونی تو یه کتاب فروشی تو انقلاب خریدم در حالی که منتظر بودیم که بریم یه انیمیشن رو تو سینما بهمن ببینیم!!
کتاب سبک و روان و جالبی بود و گاهی حس میکردم ممکنه حس های آینده ی من هم باشه!هر چند که من پزشک نیستم...ولی احتمالا روزی دامپزشک میشم و این حس ها رو تجربه میکنم...
این چند روز به کلینیک های مختلف سر زدم برای اینکه تابستون رو اونجا بگذرونم ولی خب هیچ کدوم جواب قطعی نداد
احتمالا با خود فکر می‌کنید که تقریبا همه چیز را درباره جهان اطرافتان می‌دانید! اما حقیقت این است که میلیون‌ها حقیقت و واقعیت وجود دارد که آن‌ها در مدرسه به شما یاد نداده اند که می‌تواند به طور کامل دیدتان را نسبت به دنیا عوض نماید. در ادامه با برترین‌ها همراه باشید تا شما را با حقایقی کوتاه، اما خواندنی آشنا کنیم که احتمالا قبل از خواندن این مطلب نمی‌دانستید.
۱- هر وقت که شما خاطره‌ای خاص را به یاد می‌آورید، مغزتان آن را تحریف می‌کند و
دارم به این فکر میکنم که هیچ چیز اتفاقی نیست :) 
مدتی هست برنامه ی قطعی یک سال آینده ام رو ریختم و احتمالا تو این یک سال تو این شهر خواهم موند... 
اول که پیشنهاد کار بعد از فارغ التحصیلیم از طرف اول مسئول اورژانس بیمارستان "ب" و بعد هم دیروز از طرف رییس دانشکده امون برای بیمارستان خصوصی خودمون... 
آشنا شدن با یه گروه تو کافه ی محبوبم و شرکت کردن تو جلساتشون و ملاقات آدم های متفاوت ، درست وقتی که قراره تو این شهر دیگه کسی کنارم نباشه تا چند ماه آیند
صبح بخیر :)))) من بالاخره کم کم دارم خودم میشمو زود بیدار میشم. 
امروز شایدم دیشب فکر میکردم در مورد پست قبلیم که اینجوریم مبوده که هیچ درواقع مسئله ای با شلوغی و جمع نداشته بوده باشم. بلکه من مشتاق جمع نبودم و تنهایی رو همیشه ترجیه میدادم. شاید این به مرور بدتر شده. نمیدونم باز هـم. فقط میخوام خوب شم حداقل بهتر بشم. فکر کردن به این که تا اخر عمرم این اضطراب رو بگیرم منو میترسونه. 
بیخیال. برم شروع کنم برنامه ی امروزمو که قراره بترکونم. کتابم احتم
سلاام 
صبح عالی متعالی :) حالتون چطوره؟ 
اکنون از تو سلف دانشگاه دارم براتون مینویسم!
فی الواقع اینجا پرنده پر نمیزنه
اول فقط من بودم و یه نگهبان و احتمالا کادر اداری تو دفترشون 
اما الان دو نفر دیگه که مشخصه اونا هم برای کلاس نیومدن تو سلفن :)
باید ۷ونیم نهایت ۸ اینجا میبودم اما ۹و خورده ای رسیدم خخخ
حوصلم به شدت سر رفته :( اما بهتر از خونه موندنه :)
هعی 
چمیدونم! 
+ همین الان یه چیزی به ذهنم رسید
اگر من ۵۰ سال پیش به دنیا اومده بودم ، فکر کنم یه ش
یک منبع آگاه در وزارت ارتباطات در گفت و گو با ایسنا تایید کرده که با دریافت مجوزهای لازم، اینترنت خانگی تهران و تعداد زیادی از کلانشهرهای کشور تا دقایقی دیگر برقرار خواهد شد.
 
اینترنت تلفن همراه؛ احتمالا فردا صبح
 
همچنین در خبری دیگر از ایران آنلاین، یک منبع آگاه در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات اعلام کرد احتمالا تا فردا صبح اینترنت تلفن همراه در کشور وصل خواهد شد.
 
اینترنت خانگی چند استان برقرار شده
ادامه مطلب
یه تکنیکی هست تو این سازمانا و تشکیلاتا، برای وقتایی که نمی تونن باهم ارتباط مستقیم داشته باشن، همو ببینن یا باهم صحبت کنن به هر نحوی.
من تو فیلم نفس دیدمش برای اولین بار. فکر کنم عضو مجاهدین خلق بودن اونا، نمی دونم. ندیدیش احتمالا، بعید می دونم.
ولی حالا، می دونی اون تکنیک برای چیه؟
برای اینه که تو همین شرایطی که گفتم از حال هم خبردار بشن.
یه نشونه که می گه: "من زنده ام."
فکر کنم تو کتاب من زنده ام هم همین جوری بود، نمی دونم نخوندمش. یه کلیپی بود
ممنونم بابت دعوت سپیده ی عزیزم و آقا رهام
و شرمنده بابت تاخیر!
۲۰ سال زمان زیادیه واقعا.. حالا اگه باز ۱۰ سال بود آسونتر میشد پیش بینی کرد...
۲۰ سال دیگه حدودای سن ۳۷ سالگیم..
خب قاعدتا اتفاقات مختلفی تو زندگیم افتاده .. با کمک خدا مهندس کامپیوتر شدم و جایی مشغول کارم
خانواده تشکیل دادم و احتمال زیاد بچه هم دارم ، اسم نفس رو دوس دارم واسه دخترم بذارم(:
و احتمالا هر روز از صبح تا شب باهاش درگیرم که درس بخونه و بازیگوشی نکنه!
ببین تا کجا رفتم دگ ولی خ
احتمالا همه فرش های گبه در منزلمان دیده ایم ولی ترس شستشوی ان را داشته باشیم
معمولا همه ی قالیشویی ها فرش های گبه  را شستشو میدهند ، اما با چه کیفیتی و چه  هزینه ای ؟
قبل از این باید بدانیم که اصلا فرش های گبه چیست و چه تفاوتی با فرش های معمولی دارد ؟
گبه به فرش دستبافی گفته میشود که انبوه و تراکم تار و پود ان بسیار زیاد بوده و فشرده هستند.
از این رو شستشوی آن ها سخت تر است و باید قالیشویی مناسب صورت گیرد.
بنابراین قبل از انتخاب قالیشویی حتما از
احساس رضایت از خانواده، احساس نیک و پاس داشتنی و احتمالا یاددادنی (گرفتنی) است.
و در این سطح، شاید حتی ربطی به چه طور بودن خانواده نداشته باشد ولی وقتی باید زندگی کنی و این پاسداشت را اجرا کنی، چه گونه بودن است که مهم میشود.
احساس ضرورت در لمس هرچیزی تا عمق.
هم- اندیشی (حسی)
دگرخواهی (نخواهی)
و هزاران مفهوم دیگر که در تعامل شکل میگیرند.
احتمالا نوع پاسداشت ما هم درخودفرورفتن بوده باشد.
وقتی همه تمام میشویم، من به کتاب هایم میخزم.
پدربزرگم جزء ها
آقای وایتزمن می‌گوید "من فکر می‌کنم که خرخر گربه مزایای زیادی برای سلامت انسان‌ها دارد. مزایای فیزیولوژیکی قطعا مهم است، اما ما همیشه به تاثیرات روانی خرخر گربه‌ها هم واکنش مثبت نشان داده‌ایم. در ما ایجاد آرامش و خشنودی می‌کند، انگار که داریم موج‌های دریا را نگاه می‌کنیم."
 
گربه‌هایمان شاید اگر نازشان کنیم یا قلقلکشان دهیم خرخر کنند، اما این وسیله ارتباطی از آنچه که ما تا به حال فکر می‌کرده‌ایم پیچیده‌تر است.
خیلی‌ها هستند که احتم
نمی توانست بدود. نمی توانست قهرمان ورزش کشور باشد. نمی توانست رانندگی کند. نمی توانست توی خیابان بدون تحقیر و تمسخر یا نگاه های آمیخته به همدردی راه برود. نمی توانست همزمان هم راه برود هم با تلفن صحبت کند. نمی توانست موقع راه رفتن دستانش را بگذارد توی جیب هایش و ژست بگیرد... اما این ها که مهم نیست. مهم این است که وقتی توی ماشین نشسته بودم و از کنارش می گذشتم، نگاهم را احساس کرد و برگشت و لبخند زد!! می فهمید؟ چشمانش سرخ بود. زیرشان گود افتاده بود. ل
نمی توانست بدود. نمی توانست قهرمان ورزش کشور باشد. نمی توانست رانندگی کند. نمی توانست توی خیابان بدون تحقیر و تمسخر یا نگاه های آمیخته به همدردی راه برود. نمی توانست همزمان هم راه برود هم با تلفن صحبت کند. نمی توانست موقع راه رفتن دستانش را بگذارد توی جیب هایش و ژست بگیرد... اما این ها که مهم نیست. مهم این است که وقتی توی ماشین نشسته بودم و از کنارش می گذشتم، نگاهم را احساس کرد و برگشت و لبخند زد!! می فهمید؟ چشمانش سرخ بود. زیرشان گود افتاده بود. ل
سلام دوستان
در این پست میخوام دیدگاه شما رو درباره «رودربایستی» بدونم. اصلا باهاش موافقین یا مخالفین؟ اینکه اصلا چرا ما ایرانی ها اینقدر درگیر وربایستی هستیم و راحتی دیگران رو به راحتی خودمون ترجیح میدیم؟ 
این کارهایی که انجام میدیم ریا نیست؟، این احترام دروغین پوشالی نیست، وقتی ته دل مون یه چیز دیگه هست؟، اصلا بقیه چرا باید انقدر بی جنبه باشند که طاقت شنیدن «نه» از زبون ما رو ندارن؟ اگه این تعارف ها و رودربایستی ها نباشه جامعه ما چه شکلی
آدم بایدهرازگاهی تصمیمای جدید بگیره برای زندگی‌ش. برای یه زندگی بهتر. 
خب، دو روزه که تصمیم گرفتم بشینم و با برنامه، تاکید می‌کنم با برنامه برای المپیاد بخونم. این دو روز هم برنامه رو عملی کردم، ببینیم در آینده چی پیش میاد. 
و امروز طی یک تصمیم آنی، به این نتیجه رسیدم که دیگه نمی‌خوام موهامو شونه کنم. در راستای مبارزه با نظام سرمایه‌داری، و خاطرنشان کردن این حقیقت که عمر ما کوتاه‌تر از اونه که بخوایم صرف کارای بیهوده‌ای مثل شونه زدن مو ب
من واقعا از اون بزرگواری که واسم دعا کرد (احتمالا کربلا بوده یا تو مسیر پیاده روی واسم دعا کرده یا نمیدونم یه بزرگواری که احتمالا قسمتش نشده و ان شاءالله زودتر یه نفر پیدا بشه یا یه اتفاقی بیافته که خونواده به خصوص پدر بزرگوارشون راضی بشن که بالاخره کربلا تشریف ببرند یا شایدم #اوشون تو مسیر کربلا بوده یا .... ) تشکر میکنم
امروز کاملا بدون مقدمه و اتفاقی، حس کردم حالم بهتر شد و احتمالا بعد از چند روز بهتر هم خواهم شد کلا انگار اوضاع نسبت به قبل ب
7 غذای سنتی که حتما باید امتحان کرد
اگر بخواهیم لیست غذا‌های ایرانی را بنویسیم، احتمالا به کتابی چند جلدی نیاز خواهیم داشت. با این حال برخی از غذا‌های سنتی ایران هستند که همیشه در میان انواع غذا‌های ایرانی در صدر لیست قرار می‌گیرند. در این مطلب قصد داریم ۷ غذای ایرانی از مناطق مختلف سرزمین عزیزمان را بیشتر به شما معرفی کنیم که احتمالا هیچ کدام از عاشقان غذا‌های سنتی ایران نمی‌توانند از آن‌ها چشم پوشی کنند.
۱. آبگوشت
۲. کوفته تبریزی
۳. قیم
پست جدیدی در شبکه اجتماعی Webio منتشر شده که احتمالا قالب‌های مورد استفاده برای ساخت کیس محافظ آیفون 11 و آیفون 11 مکس را نشان می‌دهد.
همان‌طور که از تصویر زیر مشخص است، آیفون‌های بعدی احتمالا به دوربینی سه گانه مجهز خواهند شد. بر اساس گمانه‌زنی‌های قبلی، این دوربین سه گانه شامل یک لنز اصلی ۱۴
ادامه مطلب
امیدوارم‌ تووی زندگی بعدیم باهات برخورد داشته باشم. ترجیحا تووی یه فضای باز. باد هم بیاد. نه شدید. از اون بادهای گرمی که آدم خوشش میاد و وسط‌ش هم می‌بینی گرمای خورشید داره کم‌کم خوابت می‌کنه.
من هنوز به زندگی بعدی اعتقاد دارم چون میخوام نداشته‌های این زندگیمُ به دست بیارم. و احتمالا تو یکی از اون هایی. چون میدونم تا اینجای زندگی که به دست نیومدی، احتمالا تووی مابقیش هم همینجوره.
فقط تو نیستی. احتمالا دلم‌قد کوتاهتر و موهای خرمایی بخواد. ی
آقای عراقچی در تازه‌ترین شاهکارشون فرمودن آمریکا که با ما فشار بیاره، باید افغان‌ها رو از کشور اخراج کنیم آقای عراقچی، شما احتمالا درد پناهنده بودنو نمیدونی، ویزای مالی داری به حال
احتمالا هرگز افغان های ایران هارو از نزدیک ندیدی و نمیدونی اون پنج ملیون نفری که میگی چندنفرشون تو همین خاک نکبت زده به دنیا اومدن
وقتی با دهن پرباد میگید ما برای افغان‌ها هزینه کردیم خبر ندارید آموزش رایگان برای افغان‌ها که حکم رهبر انقلابتونه هنوز یه جوک
تذکرة الاولیاء نوشته ی عطار نیشابوری کتابی است شیرین و نغز که به معرفی اولیای الهی، شرح حال، زندگی و مرامشان می پردازد. این کتاب تیمناً و تبرکاً با شرح مختصری از حال و مرام امام صادق شروع شده و به امام محمد باقر علیهما السلام ختم می شود. سال ها قبل جناب امیرخانی گفته بود اگر بخواهیم اخلاق را به جامعه بازگردانیم باید خواندن گلستان سعدی را اقامه کنیم و چنانچه بخواهیم به آیین جوانمری بازگردیم می بایست تذکرة الاولیاء عطار را به پای داریم.
غ
احتمالا خیلی از ما ایرانی ها و حتی برخی کشور های دیگر،نام زرتشت را شنیده ایم.زرتشت پیامبر سرزمین جاوید ایران و دین زرتشتی پیام و هدایت اوست که حدودا بیشتر ما از دوره هخامنشیان آن را می شناسیم.
حال بد نیست پیامبر سرزمینمان و در اصل متعلق به همه جای جهان را بیشتر بشناسیم.
 
نام : زرتشت (زردشت) به معنای دارای شتر زرین.
نام پدر : پوروشسب
نام مادر : دوغدو
محل تولد : احتمالا خوارزم و به نقلی دیگر بلخ
لقب : پیامبر ایرانی
 
نام زرتشت به معنای دارای شتر زرد
اولین روز ماه محبوبم باید زیبا بگذره. متاسفانه خیلی درس دارم و برای این حجم درس داشتن خیلی خسته‌م. آخرای ویس دکتر مکری رو گوش ندادم که قرار بود بگه چجوری یه کار هدفمند رو به هبیت تبدیل کنیم تا ازمون انرژی نگیره. که درس خوندن رو تبدیل به هبیت کنم که انقدر انرژی نگیره.
+ تلویزیون روشن بود و یه فیلم دوزاری داشت برا خودش پخش می‌شد. دختره گفت دارم سعی می‌کنم تاکسی بگیرم  ولی نمی‌تونم. شما می‌تونین برام تاکسی بگیرین؟ پسره گفت: "کجا می‌خواین برین؟"
بیاین یه لحظه فکر کنیم که هنوز انسان های اولیه مثل نئاندرتال ها منقرض نشده بودن و الان کنارمون داشتن زندگی می کردن و تعدادشونم قابل توجه بود. حالا تو این دنیا، به نظرتون چه جوری باهاشون برخورد میشد؟ احتمالا دنیای عجیبی بود. بعضیا اعتقاد داشتن که اینا هیچی نمیفهمن و نباید هیچ حقی داشته باشن. اونا باید برده ی ما انسان ها باشند و هیچ حقی بیشتر از حیوان ها نباید داشته باشند و احتمالا نسل کشی های گسترده در عاقبتشون بود(البته این یه نظریه جدیه که 
عرضه اولیه یا عرضه عمومی اولیه یعنی وقتی سهام یک شرکتی برای اولین بار در بورس می‌آید و ما بتوانیم از طریق بورس سهام آن شرکت را بخریم،این شرکت‌ها احتمالا چند سالی هم فعالیت خوب داشته‌اند و احتمالا سهامشان هم در آن موقع دست یک عده خاصی بوده است ولی تا روز عرضه اولیه سهام این شرکت‌ها هنوز در بورس معامله نشده است 
خیلی‌ها اعتقاد دارند که عرضه‌های اولیه در بورس مانند طلا است یعنی ما هرچی بخریم به احتمال خیلی بالایی سود کرده‌ایم، واقعیت هم ه
مفاصل زانوم درد میکنه احتمالا چون مدت زیادی راه نرفتم مث اینکه زیاد خونه موندن داره تاثیرشو نشون میده دیدن نابودی تدریجی، احتمالا پیری این شکلیه هرروز بلند میشی تا ببینی چیز جدیدی رو تو خواب دیشب جا گذاشتی و یه درد جدید سوغاتی آوردی احتمالا اکثرا هم تو رویا زندگی میکنی خب با این تفاسیر منم پیرم.
این قرنطینه ارمغان های زیادی داشته از پیری و  ملال گرفته تا تنهایی و این بهترین و مهم ترینشه ما آدما که با یه عالمه کار ریختن رو سر خودمون و من با ان
حس میکنم امسال مادرانه‌تر در آغوشتم :) 
و خب این یه دنیاست . . . 
 
الحمدلله که مادرمی.
 
بزودی به شکرانه این حس، یه نماهنگ میسازم برای شما، حضرت مادر جان
به مدد امیرالمومنین . . . 
این حس اینقدر زیباست
که اگر خیلی چیزها رو ازم بگیری و همین یه دونه رو بدی، احتمالا بیارزه :)
دیدن ادم خفن فیس بوک که با موهای صورتی و ابی و زرد و لباس چهارخونه ی ارغوانی با زنها میچرخید در جشن شبانه و از نتایج کارهای علمی اش بهره میبرد وقتی همه از گوشه و کنار از تیپ عجیبش عکس میگرفتند احتمالا...
حیاطی بزرگ پر از موسیقی اپرا و بعد رقص و نور افشانی...
در شرف یک تغییر بزرگم و این به حد کافی ترسناکه. برای من. اما همونطوری که اولین موجای مهاجرت از مهر پارسال بهم رسیده و زندگیم رو زیر و رو کرده میدونم کهه ما بقی هم احتمالا موج های سهمناک تریه. اما! چکار می خوام بکنم؟ این ی تجربه ی جالب بود تا بفهمم که اگه بخوای ناراحت بمونی خواهی موند و بالاخره باید رهاش کنی. احتمالا اگه آگاه باشم به اتفاقی که قرره بیفته مشکلات کمتری خواهم داشت. مثلا حجم دلتنگی و حجم استقلال و غیره... همه اش یک دفعه بیاد سراغم. اما
تو زندگی بعدیم... دو اسم برعکسیان یه توییت فوق العاده در مورد زندگی بعدیش نوشته
منم دلم خواست بنویسم که تو زندگی بعدیم کیم و چیم
من تو زندگی بعدیم تو یه خانواده متوسط اما هنری فرانسوی در پاریس به دنیا میام. از بچگی وارد گروه نمایش مدرسه میشم و  بعد وارد رشته ی هنر میشم و احتمالا بعد از هنرستان به دانشگاه میرم و بازیگری تئاتر میخونم.
بعد از تموم شدن درسم با یه گروه همکار میشم و تئاترای فوق العاده ای کار میکنم و تو دنیای نمایش و تئاتر برای خودم ک
من یادمه اون روزا چه مزه‌ای بودن، یادمه باروناش از همه‌ی بارونا بارون‌تر بودن، شجریان از همیشه‌ش شجریان‌تر بود، دل من از همیشه‌ی همیشه‌ش نازک‌تر. یادمه مسیرا رو، پیاده‌رویا رو‌. یادمه تو رد شدن از چهارراه‌ها چی می‌خوندم، و چقدر می‌خواستم از شیشه‌ی بالا کشیده‌ی تاکسیا بپرم بیرون و پام برسه به یه دنیای دیگه. هیچ پاییز دیگه ای اونقدر خنک و خوشبو نبود، هیچ پاییز دیگه‌ای اونقدر بی‌خوابی همراه با هیجان و عشق و ترس و غم به خودش ندید، حت
1 ... 2 .... 3 .... امتحان میشه(:با عرض سلام خدمت همه حضار و بزرگوارانی که صدای بنده رو میشنوند، و هر از گاهی میومدن اینجا و میدیدن خبری نیست و احتمالا یه صلواتی نثار من میکردن.
ایشالا میخوام دوباره برگردم به میادین.دعا کنید فقط خواهشا.
فقط خدا میدونه این روزا چه فشار روحی رو تحمل میکنم ... 
کاش این روزای بد تموم بشه ..
حالم داره از خودم بهم میخوره .. 
کاش یه روز دنیا جابه جا میشد و ادم ها جای هم دیکه قرار میگرفتن 
اون روز احتمالا روز حسرت خوردن بود ... که به چه کارای کوچیکی چقدر ادم ها رو رنجوندیم از خودمون !!!
یه مدت هست که دوتا دوست جدید پیدا کردم . یه سگ‌با توله‌ش. یه روز رفته بودم یه خورده غذا بدم سگ های ولگرد دور و بر که خوردم به این دوتا . یه سگ ماده که پاش شکسته و لنگ می زنه . خیلی هم لاغر و ضعیف شده و یه توله هم همیشه باهاشه . یه بار بهشون غذا دادم . وارد جزئیات احساساتم نمی شم چون احتمالا باید یه پست جدا بنویسم راجبش . ولی اینقدری بهش وابسته شدم‌که یکی دو روز بعدش بازم‌رفتم‌بهشون غذا بدم . وقتی منو دید از دور بدو بدو ا مد سمتم ! اینقدر دمش رو سریع
۱. کتاب قصه های امیرعلی ۱و۲ رو خوندم و کلی خندیدم باهاشون .. یکم بضی صفت دادناش بعد از یه مدت تکراری ممکنه بشه اگه مث من پشت هم بخونی .. ولی در کل خنده دار و حال خوب کنه 
۲. شاهد کشتی دو تا کلاغ احتمالا نر بودم سر اینکه کی رئیس بشه و بقیه ام مث فیلم گلادیاتورا اون دور واساده بودن با قار قار تشویق میکردن
۳. فلافل مامان پز + زرشک پلو با مرغ غرق تو آب مرغ
ولی امروز صبح برعکس هر روز نه مراسم دعای مرگ صبحگاهی داشتم نه غر زدم نه حتی الان که می خوام برم سر کلاس دیو دوسر،ناراحتم،البته شاید بخاطر این باشه که شب کلن نخوابیدم و از بی خوابی احتمالا هیچ درکی از اتفاقای اطرافم ندارم:/
نمی دونم والا اگه زنده برگشتم خبر میدم:||||||
فردا باید برم مدرسه برای رفع اشکال بچه های کنکوری!
اونم کی؟ من! منی که دیروز سر ساده ترین اثبات های فیزیکی سه ساعت و نیم مونده بودم و امروز یه نیم ساعتی داشتم به اندازه tan 30° فکر می‌کردم! اگر ازم بپرسن درصد فیزیکت چند شد و من یه چیزی حدودای 100 بهشون بگم یعنی بهم امیدوار می‌شن و سوالای فیزیکشونو میان می‌پرسن ازم؟ نمی‌دونن همه چی شیفت دیلیت شده احتمالا! باید فردا سوالای آزمون آزمایشیشونو دانلود کنم یه ذره بیام تو فضاشون. اونم من گریزون از کنکو
اطلاعیه فوری فعالان فضای مجازی احتمالا از امروز عکس و فیلمهایی از مردم : عراق لبنان فلسطین سوریه افغانستان و دیگر کشورهای مقاومت و منطقه منتشر شود که مردم این کشورها از این واقعه خوشحال هستند و یا پایکوبی میکنند و یا کلیپ و عکسهایی بر ضد شهید والا مقام سلیمانی منتشر کنند دقت کنید که برش فیلمها و استفاده از تصاویر ارشیوی در دستور کار ضد انقلاب است بدلیل ضعف رسانه ای در بیشتر کشورهای محور مقاومت احتمالا اخبار منفی زیادی منتشر خواهد شد امریکا
سارا دو روز بود سوالی نپرسیده بود و دیگه نگران شده بودم!
امروز پی ام داد و اسپیک های همدیگه رو تصحیح کردیم و بهم گفت لهجه م بانمکه! (خودش مشهدیه و رشته ش زیسته)
احتمالا منظورش لهجه ی گیلکی توی فارسی بوده :))
دفعه ی پیش بهش گفته بودم لغات کمی استفاده می کنه، این بار سعی کرده بود جملات بیشتری بگه.
تقریبا هم سطحیم، اما نکاتی که به هم میگیم گاهی به درد بخوره.
چهارشنبه رشت بودم، شهر کتاب رفتم و تخفیف 25 درصدی داشت. با اینکه قصد قبلی نداشتم اما دو تا کتاب
از امروز می تونیم دو تا مهمون بزرگسال با بچه هاشون رو تو خونه مون داشته باشیم. یک سری ایالت ها هم کلی قوانینشون سبکتر شده چون دیگه تقریبا کیس ابتلای جدید ندارن ولی ما که مرکز کرونا بودیم هنوز کیس جدید داریم یه تعدادی و بخاطر همین تا برداشتن کامل همه محدودیت ها واسه ما خیلی مونده. 
مدرسه ها از هفته دیگه از هفته ای یک روز شروع میکنند به حضوری کردن کلاس ها و تا آخر همین ترم احتمالا کلاس ها کاملا برقرار میشه. ولی برگشتن ما به دانشگاه احتمالا بشه آ
درسته که دم به دم بر همه دم داره برام اتفاقات فاجعه می افته، و حتی در موردش با هیچکی نمیتونم صحبت کنم، اما
سعی میکنم کارایی کنم که خوشحالم کنه
امروز مثلا
شروع کردم به رزومه نوشتن.
هرچند فقط تا اسم و فامیل خودم و اسم دانشگاه پیش رفتم
اما چون چیزیه که خوشحالم میکنه، یه تیکه دیگه ش رو گذاشتم فردا بنویسم. مثلا رشته ی تحصیلی رو :)) بعد مثلا پسین فردا، لابد عنوان پایان نامه رو :))
بعد به این فکر کردم که احتمالا پسین فرداتر که میرسم به قسمت رزومه ی کاری،
دانلود قسمت های جدید سریال ایرانی مانکن
دانلود سریال مانکن قسمت 1 تا 3
 
از دوم شهریور ماه قرار است سریال ایرانی مانکن به نمایش درآید.
این سریال که با بازی بازیگران سرشناس سینمای ایران ساخته شده است و اثری هنری اجتماعی و عاشقانه محسوب می شود. احتمالا بتواند فروش بسیار بالایی را ازان خود کند.
قسمت اول این مجموعه را گفته اند 2 شهریور ماه ببینیم
احتمالا رمز پیش فروش در همین تاریخ عرضه خواهد شد.
زندگی آدم ها میتواند دستخوش عشق ها و اتفاقات زیادی ب
از بند امتحانات ازاد شدیم و وارد تابستون شدیم
و اونم چه تابستونی*____*
چندروز دیگه باید 8 میلیون شهریه بدم دانشگاه و به معنی واقعی موندم از کجابیارم  :/
مهمانی بدترین ایده ممکن بود احتمالا
ولی همچنان روال بیخیال بودنم رو حفظ کردم
تا ظهر میخوابم زیر کولر به هیچی فکر نمیکنم
بعدش هم یه غذایی پیدابشه نشه میخورم و میزنم از خونه بیرون
شب ها یه چندتا فیلم و چندصحفه کتاب و یکم هم کانتر میزنم و باز به اغوش خواب میروم
و من روز انتخاب واحد بدبخت ترینم
واخ
 
احتمالا هر آدمی در قسمتی از زندگی‌اش به مسائلی بر می‌خورد که می‌توان آن‌ها را "مشکلات واقعی" نامید. مشکل واقعی، مشکلی‌ست که تمام دغدغه‌های چند ساعت، چند روز و چند ماه قبلت را به شکل مسائلی پیش پا افتاده و حتی مسخره پیش چشمت می‌آورد. مشکل واقعی، دغدغه‌های دیگران را هم پیش چشم تو مضحکه‌آمیز جلوه می‌دهد و شکافی عمیق بین تو و انسان‌های آسوده دیگر می‌کشد.مشکل واقعی، یک مشکل ذهنی نیست که با نصیحت یا حرف زدن یا تغییر نگرش یا راه‌حل‌های کل
متنی که میخواهم بنویسم احتمالا در نهایت ملقمه ایست از چند نظریه و ایده از چند کتاب مختلف که با آنها همذات پنداری کرده ام و  تصادفا در این مدتی که در خانه مانده ایم به جمع آوری آنها مشغول بوده ام.
اول کمی درباره ی خلوت: در کتاب مینیمالیسم دیجیتال، کال نیوپورت تعریف جالبی از خلوت ارائه میکند که احنمالا شما هم مثل من در تعریف آن اشتباه میکنید. در این کتاب خلوت نه جدایی فیزیکی و دور شدن که به این معناست که مغز ورودی دریافت نکند به طور دقیق تر خلو
امروز تو یک‌پیج اینستاگرامی بودم ، از این‌پیج های کوچیک و مفید . و اعضای پیج داشتن تجربیاتشون رو راجب یه موضوعی می گفتن و ادمین هم به اشتراک می ذاشتشون . می خوام بگم آخرین قطره ی امیدم به صداقتی که تو آدما هست از بین رفت ، در حد که احتمالا از فردا شاید شروع‌کنم به دروغ گویی و دو رویی و خلاصه آدم کس شری بودن !
ممنونم از جناب تکرار یک تنهایی از دعوتشون:)تا به حال به این موضوع فکر نکرده بودم که قراره بیست سال بعد کجا باشم. همیشه نهایتا یک سال بعد خودم رو می‌دیدم و با کمی ارفاق، دوسال!بیست سال بعد، احتمالا من با مردی مطابق نظرم ازدواج کردم و مادر چهار یا پنج فرزندم! تعجب نکنید، زندگیِ تک فرزندی و دو فرزندی خیلی سخته!تا اون زمان، تحصیلاتِ حوزوی رو به پایان رسوندم و با مدرک دکتری، یا استاد حوزه و دانشگاه هستم و سخنرانی هایی می‌کنم و شاید هم به کشور های
آمدم تا یک عالمه درباره ی بیست و سه سالگی و جوانه زدن و مریم صحبت کنم. نشد. این روزها نمی توانم منظورم را برسانم. ترجیحم سکوت است. فاطمه می گفت تو نمی توانی منظورت را واضح برسانی و این یک بیماری است. از وقتی پزشکی می خواند ما را مبتلا به انواع بیماری ها می داند. به او نگفته ام که این هم یک نوع اختلال است که ما را مبتلا به انواع بیماری های خطرناک می دانی و مثل گوگل عمل می کنی. تا الان که حرفش را جدی نگرفته بودم اما احتمالا در مورد نرساندن منظورم مبت
آموختن یک زبان خارجه غیر انگلیسی، سخت تر از چیزی‌ست که تصور می‌کردم. این روزهای قرنطینه با تمام عجیب و غریب بودنش، یک تعلیق مناسب به وجود آورد که بتوانم از افکار و درجا زدن‌هایی که از پارسال بهار دچارشان شده بودم، تا حدی رها شوم. اوضاع جسمی‌ام خیلی بهتر شده. خیلی وقت است که دیگر داروهایم را مصرف نمی‌کنم. پای راست‌م قدرت سابق‌ش را تا حدی بدست آورده و می‌توانم دوباره مثل قبل پیاده‌روی کنم.یک سری حرکات ورزشی مربوط به ستون فقرات از دوستم یا
من دارم دیوانه می‌شم از این حجم از تناقضی که توی مغزمه،به این‌فکر می‌کنم که توانایی کنار اومدن با این آدم رو دارم یا نه؟برای خودم دلیل میارم به این دلیل و این دلیل احتمالا نباید بتونم مدت طولانی‌ای باهاش معاشرت کنم ولی می‌بینم که زمان زیادی می‌گذره و همه‌چیز خوبه و من انگار کنار اومدم ولی از درون اذیت می‌شم،چیزی که باعث این موضوع شده بیشتر تغییره،بله درسته آدما می‌تونن تغییر کنن اصلا به‌نظرم کمتر آدمی پیدا می‌شه که با اون حالتی که ا
او به زودی از زندگی من بیرون می رود و من از همین لحظه دلتنگم. احتمالا به محض اولین دیدار ما بعد از بازگشت از سفرش. عکسش را نگاه می کنم و تازه درک میکنم حس و حال شاعرانه عاشقانه ای را که مدت ها بود اینجا و آنجا می خواندم و درک واضحی از آن نداشتم؛
خب به نوعی حس شکست است. اینکه فکر کنی قرار است یک عمر یک چهره را پیش رویت ببینی و احتمالا به زودی تمام خط و خطوطش را از بری... بعد ناگهان ببینی تمام شد. حتی اگر خودت تمامش کنی. آدم دلش برای تصوراتش هم حتی تن
راستش نمیدونم در مورد پاسپورت فضایی چیزی شنیدید یا نه اما این جزو لوازم یه فضانورده که مهر شده س و برای اینه که اگر فرد تو فضا سرگردان بشه یا احتمالا ادم فضاییا پیادش کنن اونو نشون یده البته که نمیدونم همچین چیزی واقعا جواب بده یا نه :))
می دونی ما فاصله ی زیادی داریم، من فکر کردم شاید این چیزا مهم نیست‌؛ اشتباه میکردم. اون هی داره بزرگتر میشه توی قلبم و من هی فکر میکنم مگه چند سالمه که تو اینجوری میتونی منو وسط مخلوط طعم‌های قشنگ خامه ای بندازی؟ اصلا چرا اینقدر زیبایی؟
احتمالا هر آدمی در قسمتی از زندگی‌اش به مسائلی بر می‌خورد که می‌توان آن‌ها را "مشکلات واقعی" نامید. مشکل واقعی، مشکلی‌ست که تمام دغدغه‌های چند ساعت، چند روز و چند ماه قبلت را به شکل مسائلی پیش پا افتاده و حتی مسخره پیش چشمت می‌آورد. مشکل واقعی، دغدغه‌های دیگران را هم پیش چشم تو مضحکه‌آمیز جلوه می‌دهد و شکافی عمیق بین تو و انسان‌های آسوده دیگر می‌کشد.
مشکل واقعی، یک مشکل ذهنی نیست که با نصیحت یا حرف زدن یا تغییر نگرش یا هر راه‌حل‌های
اگر صفحه نمایشگر LCD/LED شما خراب و خطوط عمودی، نقاط یا ترکهایی روی آن دیده می شود، این صفحه نکاتی را برای تعمیر آن ارائه می دهد. بسیاری از تلویزیونهای امروزی (پلاسما، LCD، LED) بزرگ و ظریف هستند. اگر تلویزیون صفحه تخت بزرگ شما به دیوار وصل نیست، احتمال افتادن یا ترک خوردن آن زیاد است. اگر تلویزیون صفحه تخت LCD بیافتد، احتمالا به صفحه آن ضربه وارده شده است. در ادامه روشهایی برای تعمیر آن بدون خرید تلویزیون جدید ارائه می شود.
 
نحوه تعمیر تلویزیون نما
هیچ جا نرفتم 
خواب آلود بودم اما نه در حدی که بشه خوابم ببره 
سه تا قرص خوردم اما بیدار موندم 
و فوقع ماوقع! 
الان ساعت یک هست پایان مراسم شب قدر! 
و من تمام مدت سر تو گوشی تو رختخواب بودم! 
این دو تا قرصها انگار قویتر از اون قبلیه هستن در اون موضوع خاص! احتمالا از فلوو باشه نه از کیو
انقدر بی حوصله و بیحال هستم که حوصله اسم گذاشتن برای نوشته ام رو ندارم
و ترجیح میدم بدون فکر و بی اساس نوشتم باشه
امتحانات ترمم ازفردا شروع میشه و حوصله خوندن ندارمم...هوووف
امسال آخرین سال هست و سرنوشتم امسال طی همین چندماه اخیر مشخص 
میشه..اما من انگاری انگیزه هامو ازدست دادم..مخصوصا امروز که اصلا حال روحی مناسبی ندارم 
و همش بی حال و کسلم و مدام باید اخم کردن های اون مامان که نمیشه اسمشو گذاشت رو باید نگاه و تحمل کنم 
و وقتی چشمم بهش میخوره
    ننه های ما می گفتند اگر گربه دندونش خونی شدٍ ول کن معامله نیست، اون روزها
مادرهای ما تخم مرغ خونگی می گذاشتند زیر مرغ و چوری (جوجه) می شد.
درست تو همون ایام اوایل بهار گربه های ماده هم می زاییدند و برای  شیر دادن به بچه هاشون می آمدند شکار جوجه! . 
 حالا اگر گربه ای راه و چاه خونه و محل جوحه ها رو پیدا می کرد و مزه ی یکی شون
هم زیر دندونش می رفت، منتظر بودیم فردا و فردا ها دوباره برگرده. 
   حالااین شده  حکایت ویروس کرونا و احتمالا سازندگانش !
سلام .
امیدوارم حال دلتون خوب باشه . 
این سال ، سال عجیب و غریبی بود . 
میخواستم پیش پیش عید رو بهتون تبریک بگم . 
احتمالا روز اول عید میام ولی الان گفتم که راحت بشم :)
چهار ماه شاید نباشم و دلیلش هم کاملا مشخصه .
+ دستم به ضریح رسید .
++ یادمون نره که موقع عید برای سلامتی همه دعا کنیم :))
خداحافظ
شاد باشین
عرضه اولیه یا عرضه عمومی اولیه یعنی وقتی سهام یک شرکتی برای اولین بار در بورس می‌آید و ما بتوانیم از طریق بورس سهام آن شرکت را بخریم،این شرکت‌ها احتمالا چند سالی هم فعالیت خوب داشته‌اند و احتمالا سهامشان هم در آن موقع دست یک عده خاصی بوده است ولی تا روز عرضه اولیه سهام این شرکت‌ها هنوز در بورس معامله نشده است.
خیلی ها اعتقاد دارند که عرضه اولیه در بورس مانند طلا است یعنی ما هرچه بخریم به احتمال خیلی بالایی سود کرده ایم ‌.واقعیت هم همین اس
سامسونگ پارسال با معرفی گلکسی باد که همزمان با گلکسی اس ۱۰ معرفی شد بسیاری را به شگفتی واداشت، چون این محصول نه تنها نسبتا ارزان به حساب می‌آمد بلکه از نظر کیفیت هم در سطح خوبی قرار داشت. حالا مدتی است که اخباری درباره نسخه جدید این دستگاه شنیده می‌شود؛ نسخه‌ای که احتمالا از قابلیت حذف فعال نویز پشتیبانی می‌کند.
به گزارش ایوان بلس، سری جدید هندزفری بیسیم سامسونگ که احتمالا گلکسی باد پلاس نام می‌گیرد، همزمان با گلکسی اس ۱۱ معرفی خواهد شد
احتمالا دیگه ننویسم.اگه بنویسم هم فقط برای خودم مینویسم.فقط کسی اطلاع داره چجوری کلا واسه وبم رمز بذارم؟
+اینستا هستم البته.اگه دوست داشتید آی دیتونو بدین فالوتون کنم.البته با عرض شرمندگی آی دی های فیک طور و بدون پروفایل یا پروفایل گل و بلبل رو نمیشه.مرسی
طی آخرین تفال‌هایی که به دیوان حافظ زدم، به این نتیجه رسیدم که احتمالا اون آدمی که حافظ قبلا مژده‌ی حضورش در زندگیم رو می‌داد و اطمینان می‌داد که به زودی سر و کله‌ش پیدا میشه، بر اثر کرونا خواهد مرد!
چون تازگی‌ها حافظ فقط بحث رو عوض می‌کنه و راجع به این که باید خدا رو عبادت کنم و خلق نیکو داشته باشم حرف می‌زنه :|
+ عیدتون مبارک:)
خدایا عاشق می کنی... 
بسرعت مثال نقص نشان می دهی... 
که باید فارغ کنی...
 
دقیقا چرا؟؟؟ حال می کنی حال مارو می گیری؟؟؟ می خوای تربیتمون کنی؟؟؟
یا چی؟؟؟ احتمالا می خواهی حال مارو بگیری؟؟؟ 
خواهشا دلیلش را هم نشان بده...
مرسی... 
منتظرم... 
پر از احساس منفی و نگاه بالا به پایینم. پر‌ از "تو یکی دیگه گه نخور" و "کی به تو گفت نظر بدی". تازه به این پی بردم که یکی از لذتام وقتی خونه تنهام اینه که با صدای بلند فحش بدم و به صدای بلند خودم موقع ادای فحش‌های آبدار گوش کنم و عشق کنم.‌ احتمالا اگر از نوروز به روتین برگردم راحت‌تر خواهم بود‌.
برای اینکه داکت اسپلیت 42000 اینورتر سامسونگ آشنا شوید لازم است مطالب زیر را با دقت مطالعه نمایید.. احتمالا شما دارای یک واحد آپارتمان با مساحتی حدود 130 الی 160 متر مربع هستید . اتفاقی که در مورد  واحد شما افتاده این گونه است که طراح داکت اسپلیت زیر سازی یک دستگاه را برای شما انجام داده است.
شما برای اینکه این مساحت را به وسیله داکت اسپلیت سرد و گرم کنید نیاز به این ظرفیت دارید اما از هر مدل دستگاهی نمی توانید استفاده کنید. چون احتمالا برق سه فاز
احتمالا بارها و بارها برای شما هم پیش آمده است که رمز عبور خود را فراموش کنید . اگر پسورد را روی کروم قبلا ذخیره کرده باشید، به سادگی می‌توانید آن را بازیابی کنید.
 
احتمالا بارها و بارها برای شما هم پیش آمده است که رمز عبورهای خود را فراموش کنید. این اتفاق بیشتر در شرایطی رخ می‌دهد که در وب سایت‌های مختلف ثبت نام کرده باشید و بعدا با فراموش کردن پسورد خود، دیگر به اکانتتان دسترسی نداشته باشید. برای رفع این مشکل یک ترفند ساده در کروم وجود دار
خب ننداختنم زندان:)) وای با دیدن نوشته های دیوارم احتمالا قشنگ کل آبرویی که این همه سال جمع کردم رفت:)) یعنی بزور یه تیکه قابل انتشار پیدا کردن،  حتی اونم مورد دار بوددر برنامه شون تخته شه احتمالا. و خب نمیدونم چرا وای احساس بدی نسبت بهش دارم الان. سروش ولی خیلی حال کرد با دیوارام و خب مهم  تر از مصاحبهه که به نظرم چرت و پرت محض شد:)) همراهی و هم جواری با سروش بود:)) این قسمتش خیلی خوب بود کلا ولی خیلی مجددا حسرت خوردم که تو ایرانم. که نمی شد سروش واق
طی چند ماه گذشته شایعات گسترده‌ای پیرامون به‌کارگیری یک حسگر TOF سه‌بعدی در قسمت پشتی آی‌فون‌های سال 2020 اپل منتشر شد و اکنون بر اساس اظهارات وبسایت Fast Company به‌نظر می‌رسد که حداقل یکی از مدل‌های پرو آینده آی‌فون قطعا با چنین مشخصه‌ای روانه بازار خواهد شد.بر اساس گمانه‌زنی‌ها مدل اقتصادی آی‌فون 12 فاقد حسگرهای سه‌بعدی در پشت دستگاه خواهد بود و این هندست کماکان از پیکره‌بندی دوربین دوگانه استفاده می‌کند. آی‌فون 12 پرو همانند مدل نسل ق
آخه کوزه اندازه م نیست
بگم چی شد؟
یکی از پسرای هم دانشگاهی و تقریبا هم کلاسیم تو توییتر فالوم کرد
بک دادم
تا چه پیش آید

پی نوشت1:از بعیداته که آگاهانه فالو کرده باشه احتمالا شانسی بوده
خلاصه که باید بحواسم چیزی از دانشگاه ننویسم سوتی بدم
پی نوشت2:من واقعا دارم در مورد وبم نگران میشم☹️
بعد از خوندن جنایت و مکافات احساس ازادی میکنم. نه به خاطر این که راسکلنیکف کلی مکافات میکشید و در اخر زندانی شد بلکه به خاطر این که داستایفسکی خیلی خوش تعریفه و خوندن این کتاب سه ماه طول کشید. منم به نوعی مکافات کشیدم. نمیشه گفت کتاب دوست‌داشتنیه‌ایه و به بقیه پیشنهاد میدم بخونن. اساسا این کتاب برای دوست داشته‌شدن نوشته نشده.
یکی از دوست‌هام که احتمالا دیگه نمیبینمش و هیچ نشونی ‌هم ازش ندارم یه بار توی کتابفروشی حرف خوبی زد. گفت رمان‌های
وقتی رفتم پیشش که یکم غیرمستقیم بگم این چند روزی که می‌خوای بری تهران احتمالا دلم برات تنگ می‌شه و گفت خیلی خب می‌خوای حرف نزنی؟آخه دارم درس می‌خونم :)) یاد خودم افتادم توی همه‌ی وقتایی که میومد یه چیزی بگه و داشتم درس می‌خوندم و قبل از این‌که حرف‌شو بزنه با تشر از اتاقم بیرونش می‌کردم.
فکر کنم افسردگی مزمن گرفتم
خیییلی گریه کردم این چند وقت
روحیه ام اصلا برای وب نویسی مناسب نیست
شاید برگشتن به همون راضیه ی بدون وبلاگ گزینه ی خوبی باشه
همه تون رو دوست دارم رفقا
هیچ وقت فراموشتون نمی کنم
ممنون که کنارم بودید
و احتمالا خداحافظ
❤❤❤
بسم الله الرحمن الرحیماگر اشتباه نکنم اسفند سال 97 بود و با بچه های موسسه رفته بودیم راهیان نور ( البته با کاروان حاج حسین یکتا ) احتمالا شب دوم بود که رفتیم منطقه ی عملیاتی شلمچه ( مراسم بله برون شهدا ) خیلی اون شب خوب بود
ادامه مطلب
امروزه پیش دماغ های بسیاری ویندوز Core OS را سیستم عاملی برای دستگاه های قبیله بعدی مایکروسافت مشابه سرفیس هاب و هولولنز و دستگاه تاشو با دو صفحه ارائه می دانند.مقاله های مرتبط:همه چیز درباره ویندوز Core OS؛ آینده جهیز عامل مایکروسافتWindows Core OS احتمالا جهیز عاملی با رویکرد ابری خواهد بودبرابر یاوه اخیر، مایکروسافت قصد دارد در رویداد دوم اکتبر (دهم مهر) درباره ی وسیله تاشو با دو صفحه نمایش با اسم اشاره «قنطورس» (Centaurus) گفتگو بطی ء.چند روز قبل، سی
(صدایی شبیه "خرخر" یا لرزش زیر پدال کلاچ).
شایع ترین علل بروز آن: 

احتمالا بلبرینگ کلاچ اشکال دارد و پس از مدتی دنده ها براحتی جا نخواهند رفت. 
بهتر است این عیب زودتر رفع شود، تا هزینه تعمیرات بیشتری را به راننده تحمیل نشود.
وقت هایی که درد به انجایم میرساند، صفحه گوگل را باز می کنم و می نویسم:«Multiple Sclerosis cure» بعد با انجایش که نوشته فعلا درمانی ندارد ناراحت و با آنجایش که نوشته احتمالا در اینده نزدیک درمان می شود لبخند میزنم؛ عمیق لبخند میزنم و باز منتظر و امیدوار می مانم.
۲۰ حرفی که نباید به طراح گرافیک گفت ولی احتمالا می‌گویید
 
طراحی در دفترِ کار گاهی سخت می‌شود. این را می‌دانیم، چون از طراحان پرسیده‌ایم.بله می‌دانم. گاهی ارتباط برقرار کردن با طراحان گرافیک کار سختی است. آنها اصطلاحات و نرم‌افزارهای خاص خودشان را دارند که ممکن است شما سر در نیاورید. برای همین مهم است که سوالات درستی بپرسید که به پیشرفت پروژه و رسیدن به یک نتیجهٔ رضایت‌بخش برای همه کمک کند.
 
۱. نگویید: «هنوز متن را تکمیل نکرده‌ایم، ولی
سلااام
چوطورین؟ حال و احوال؟ چقدر ساکت شدین باباااا
خاب خاب (بجای خُب خُب) امروز میخوام درباره جمله بسیااار معروفِ "بهت انداختن" صحبت کنم، که گوینده ش هم پدرها هستن غالباً و احتمالا فقطاً (خودم میدونم فقطا نداریم!!!) 
ادامه مطلب
وبسایت اصلی شرکت در حال طراحی می باشد و با توجه به حساسیت و وسواس مدیریت ژنکو در این مورد خاص، احتمالا این پروژه کمی طول بکشد. تا زمانی که سایت اصلی شرکت آماده شود، این وبلاگ محلی است که اخبار و پیام های ژنکو به نظر دوستان خواهد رسید.
چقدر دلم برای مخاطبای کانالم تنگ شده. این همه وقت بود که باهام بودن. هروقت پست می‌ذاشتم می‌دونستم همون آدما دارن می‌خوننش. الان اونا اینجا نیستن احتمالا و شمایی که دارین این پستو می‌خونین هم اونجا نیستین:)) ایشالا این اوضاع درست شد بیاین کانال در خدمت باشیم:)) @spotlightz
از ساعت سه بیدارم. و فقط آهنگ گوش کردمو یه چیزی خوردم تازه میخوام روزمو شروع کنم. دیروز نه این که بد باشم ولی معمولی رو به پایین بودم. کم حوصله و خسته. برنامم اینجوری شروع میشه با زبان ساعت شیش اینطورا میرم پیاده روی بعدش احتمالا حموم. و بعدشم کتابو دست میگیرمو بقیه کارا که نمیدونم چجوری میشه. یجوریم امروز. نمیدونم چمه. به نظرت بیست سال دیگه این موقع من کجام؟ چجوریم؟ فکر کردن به آینده یه خورده منو میترسونه. اغلب خودمو تنها میبینم. حتی بدون خانو
سه هفته از آخرین موج کاهش قیمت دلار می‌گذرد. مدت زیادی است که دلار در محدوده ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومان قرار گرفته است. وقتی این ثبات قیمت را با ماه‌های مرداد، تیر و خرداد مقایسه می‌کنیم، شباهت‌های زیادی پیدا می‌شود. می‌توان از این مقایسه نتایج خوبی گرفت.
 
دلار برای موج بعدی کاهش آماده می‌شود. دیگر دستش برای همه ما رو شده. وقتی برای مدت طولانی به ثبات می‌رسد، باید منتظر سقوط آن باشیم. کاهشی که نه فقط به خاطر تغییرات عرضه و تقاضا در بازار، که بیش
خداحافظی سید، میگه: «فردا صبح اول تو خداحافظی کن و برو. اینطوری دردش کمتره». فکرش می‌کنم درست میگه. فردا احتمالا آخرین روزی هست که بعد از سه سال هم اتاقی بودن همدیگر را خواهیم دید. دفعه‌های قبل تقریبا همیشه من آخرین نفری بودم که آخرین وسایل را از اتاق بیرون می‌برد و کلید‌ها را تحویل می‌داد. اتفاقا این‌دفعه هم همه از روی عادت، کلیدهاشون را به من دادند که فردا تحویل بدم. حس عجیب داره. خیلی متفاوت با دفعات قبل. به نظرم مهم‌ترین چیزی که فرق کرد
سلام 
به خدا این دفعه لجبازی نمیکنم !!!
نمیدونم چی بنویسم اخه ... روزها تکراری شدن صب میرم مدرسه ... بعدم میخوابم بعدم درس میخونم دوباره صب روز بعد ...همین تکرار میشه!!
دیشب اینجا بارون امد ... خیلی قشنگ خیلی تند خیلی با دونه های بزرگ ... صبح زود ایقد هوا خوب بود که حد نداشت ... همین جور بارون امد که رفتیم مدرسه ... 
دیگه بارون قطع شد ... وسط کلاس دیدیم داره برف میاد...‌ ایقد خوشکل بود که حد نداشت ... دونه های برف خیلی خیلی بزرگ و ایقد باحال بود راستش تا حالا ه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها